advertise

برند و مارک چه تفاوتی باهم دارند


در دنیای کسب‌وکار و بازاریابی، اصطلاحات زیادی وجود دارد که ممکن است به‌ظاهر مشابه باشند اما در واقع تفاوت‌های اساسی با یکدیگر دارند. یکی از این اصطلاحات، برند و مارک است که اغلب به اشتباه به جای یکدیگر استفاده می‌شوند. این دو مفهوم نقش بسیار مهمی در موفقیت یک کسب‌وکار ایفا می‌کنند، اما هر کدام تعریف، کاربرد و اهمیت خاص خود را دارند. مارک به المان‌های بصری و شنیداری مانند لوگو، نام تجاری، رنگ‌بندی و حتی صدایی که به شناسایی یک محصول یا خدمات کمک می‌کند، اشاره دارد. به بیان ساده، مارک همان چیزی است که مشتری در نگاه اول می‌بیند یا می‌شنود و به کمک آن، محصول یا خدمات یک شرکت را از رقبا تشخیص می‌دهد. برای مثال، لوگوی اپل یا نماد نایک یک مارک محسوب می‌شود که به وضوح هویت آن برند را نشان می‌دهد. از سوی دیگر، برند مفهومی بسیار گسترده‌تر و پیچیده‌تر است. برند فراتر از لوگو یا ظاهر محصول است و شامل تجربه کلی مشتری، ارزش‌ها، پیام‌ها، احساسات و حتی نحوه تعامل یک شرکت با مشتریانش می‌شود. برند در ذهن و قلب مشتری شکل می‌گیرد و به همان چیزی تبدیل می‌شود که مشتری هنگام فکر کردن به یک محصول یا خدمات به یاد می‌آورد. به‌طور مثال، برند اپل فقط لوگوی سیب گاز زده نیست، بلکه شامل حس نوآوری، کیفیت و لوکسی است که مشتریان هنگام استفاده از محصولات اپل تجربه می‌کنند. شناخت تفاوت میان برند و مارک برای هر کسب‌وکاری که به دنبال موفقیت بلندمدت است، ضروری است. در این مقاله، به بررسی دقیق تفاوت‌های این دو مفهوم می‌پردازیم و نشان می‌دهیم چگونه هر یک می‌توانند بر تصویر کلی یک کسب‌وکار تأثیر بگذارند.

تعریف مفهومی برند و مارک

در دنیای امروز، اصطلاحات "برند" و "مارک" بسیار شنیده می‌شوند، اما بسیاری از افراد تفاوت‌های دقیق بین این دو را نمی‌دانند. هرچند این دو واژه به هم مرتبط هستند و در بسیاری از مواقع به‌طور اشتباه به جای یکدیگر استفاده می‌شوند، اما در حقیقت دارای معانی و کاربردهای متفاوتی هستند. برای درک بهتر این تفاوت‌ها، لازم است هر کدام را به‌طور دقیق بررسی کنیم. مارک به مجموعه‌ای از نشانه‌ها، نمادها و علائمی اطلاق می‌شود که یک محصول یا خدمت را از دیگران متمایز می‌کند. این نشانه‌ها می‌توانند شامل نام تجاری، لوگو، طراحی بسته‌بندی یا حتی صدای خاص یک برند باشند. به عبارتی دیگر، مارک چیزی است که برای شناسایی بصری یا شنیداری یک محصول در نظر گرفته می‌شود و به راحتی قابل تشخیص است. این عناصر، که معمولاً به‌صورت ظاهری و مشهود وجود دارند، باعث می‌شوند که مصرف‌کنندگان به سرعت محصول موردنظر را از دیگر رقبا تشخیص دهند. برای مثال، لوگوی "نایک" با علامت مشهور "چیک" یا نام تجاری "اپل" که به‌صورت یک سیب گاز زده نشان داده می‌شود، نمونه‌های بارز مارک هستند. در مقابل، برند فراتر از این نمادهای ظاهری است و به احساسات، تجربیات و ادراکات مشتریان از یک شرکت یا محصول اشاره دارد. برند یک مفهوم کلی است که در ذهن مصرف‌کنندگان شکل می‌گیرد و بر اساس تجربه‌های مختلف آنها، ارزش‌ها، پیام‌ها و تعهدات شرکت به مشتریان ایجاد می‌شود. برند در واقع تصویر ذهنی و عاطفی است که مشتری از یک محصول یا خدمات دارد. برند شامل تمامی ویژگی‌هایی است که مشتریان به یک شرکت نسبت می‌دهند؛ مثل کیفیت محصولات، پشتیبانی مشتری، فلسفه و ارزش‌های تجاری و حتی نحوه ارتباطات برند با مشتریان. به‌طور مثال، برند "اپل" فراتر از سیب گاز زده است. این برند با نوآوری، طراحی منحصر به‌فرد، کیفیت بالا و خدمات مشتری عالی شناخته می‌شود و مشتریان با استفاده از محصولات این شرکت، احساس خاص بودن و اعتماد به‌نفس را تجربه می‌کنند. یکی از تفاوت‌های کلیدی دیگر این است که مارک معمولاً ثابت است و تغییرات کمی در طول زمان دارد. به عنوان مثال، لوگوی یک شرکت یا نام تجاری معمولاً بدون تغییر باقی می‌ماند، مگر در موارد خاصی که به‌روزرسانی یا تغییرات ظاهری مورد نیاز باشد. در حالی که برند یک مفهوم دایمی و پویاست که با توجه به تجربیات و تعاملات مختلفی که مشتریان با شرکت دارند، تغییر می‌کند. برند یک فرآیند بلندمدت است که به‌طور مداوم در حال تکامل است و با تغییرات در استراتژی‌ها، محصولات و خدمات، شکل جدیدی به خود می‌گیرد. بنابراین، مارک بیشتر به نشانه‌ها و علائم ظاهری مرتبط است که برای شناسایی سریع و متمایز کردن یک محصول از محصولات دیگر استفاده می‌شود، در حالی که برند یک مجموعه از ویژگی‌ها و احساسی است که در ذهن مشتریان نسبت به یک محصول یا شرکت ایجاد می‌شود. در حقیقت، برند یک تصویر جامع است که شامل تمامی تجارب مشتری، از جمله کیفیت، خدمات، فرهنگ سازمانی و بسیاری از ویژگی‌های دیگر می‌شود که به شکل‌گیری هویت یک کسب‌وکار کمک می‌کند. به‌طور خلاصه، اگرچه برند و مارک به‌طور مستقیم به هم مرتبط هستند و ممکن است در نگاه اول مشابه به نظر برسند، تفاوت‌های اساسی بین این دو وجود دارد. مارک همان نشانه‌های بصری و شناسایی‌کننده است، در حالی که برند یک مفهوم عمیق‌تر و گسترده‌تر است که به‌طور مستقیم با تجربیات و ارتباطات مشتریان با یک شرکت یا محصول مرتبط است.


ملموس یا ناملموس بودن مارک و برند

یکی از جنبه‌های کلیدی در تفاوت‌های اساسی بین مارک و برند، مسئله ملموس یا ناملموس بودن آنها است. این تفاوت، به‌ویژه در نحوه تعامل مشتریان با یک شرکت یا محصول، اهمیت زیادی دارد و به روش‌هایی که کسب‌وکارها در ایجاد هویت خود از آن استفاده می‌کنند، ارتباط دارد. در حالی که مارک به‌طور مستقیم و فیزیکی قابل مشاهده و شناسایی است، برند به یک مفهوم عمیق‌تر و ذهنی‌تر اشاره دارد که به سختی می‌توان آن را به‌طور ملموس حس کرد. این تفاوت اساسی، نحوه تجربه مشتریان از محصولات یا خدمات را تحت تأثیر قرار می‌دهد و باعث می‌شود که هر کدام از این مفاهیم در مسیر شکل‌گیری و تقویت یک کسب‌وکار نقش متفاوتی ایفا کنند. مارک به‌طور کامل ملموس و فیزیکی است. در واقع، مارک به مجموعه‌ای از نشانه‌ها و نمادهای بصری یا شنیداری اطلاق می‌شود که به‌راحتی قابل مشاهده و شناسایی هستند. این عناصر شامل نام تجاری، لوگو، رنگ‌ها، طراحی بسته‌بندی، فونت‌ها، صدای خاص یا حتی علائمی هستند که مصرف‌کنندگان هنگام مشاهده یا شنیدن آنها به‌سرعت به یاد یک برند خاص می‌افتند. به عبارت دیگر، مارک همان چیزی است که در لحظه اول توجه مشتری را جلب می‌کند و به آنها کمک می‌کند تا محصول یا برند مورد نظر را از دیگران تشخیص دهند. این ویژگی‌ها، که معمولاً قابل لمس و فیزیکی هستند، به راحتی در محیط‌های مختلف به چشم می‌آیند. به‌عنوان مثال، وقتی شما لوگوی نایک را می‌بینید یا صدای خاص اینترولوگوی برند شورلت را می‌شنوید، بلافاصله متوجه می‌شوید که به کدام برند مربوط می‌شوند. این ویژگی‌ها و نشانه‌ها می‌توانند به سرعت هویت یک محصول یا خدمات را معرفی کنند و معمولاً بدون نیاز به توضیحات پیچیده، پیام یا هویت برند را منتقل می‌کنند. اما در طرف مقابل، برند مفهومی ناملموس است که بیشتر به احساسات، تجربیات و ادراکات ذهنی مشتریان مربوط می‌شود. برند تنها شامل نشانه‌های ظاهری نیست بلکه به تصوری که مشتری از یک شرکت، محصول یا خدمات در ذهن خود دارد، اشاره دارد. این تصور و ذهنیت می‌تواند از طریق تجربیات مختلف مشتری با برند، تبلیغات، ارتباطات و حتی شهرت و اعتبار آن در بازار شکل بگیرد. برند چیزی است که در طول زمان در ذهن مشتری شکل می‌گیرد و نمی‌توان آن را به‌راحتی با نگاه اول شناسایی کرد. برندسازی به‌طور معمول فرآیندی طولانی‌مدت است که نیاز به تعاملات مداوم و ارتباط‌های گسترده‌تری دارد. برند چیزی است که مشتری از تعامل با یک برند می‌فهمد و در نهایت می‌سازد. به‌طور مثال، برند اپل فقط به لوگوی سیب گاز زده و طراحی محصولاتش مربوط نمی‌شود، بلکه به مفاهیمی چون نوآوری، کیفیت بی‌نظیر، راحتی، طراحی مدرن و حتی سبک زندگی خاصی که محصولات اپل به کاربران خود ارائه می‌دهند، اشاره دارد. این برند نه تنها در محصولات اپل بلکه در نحوه ارتباطات اپل با مشتریان، خدمات پس از فروش، تبلیغات و تجربه کاربری آن منعطف است. این ویژگی ناملموس بودن برند باعث می‌شود که مشتریان هر زمان که با برند تعامل دارند، در حال ساختن تصویری کلی از آن برند در ذهن خود باشند. برند بیش از آنکه به یک محصول خاص یا خدمات ویژه اشاره کند، به احساساتی تعلق دارد که مشتری نسبت به آن برند پیدا می‌کند. این احساسات و تجربیات ذهنی به‌سختی قابل لمس و شناسایی هستند و معمولاً تحت تأثیر عواملی چون تبلیغات، تجربه مشتری، داستان‌های برند و تعاملات عمومی با مشتری قرار می‌گیرند. یکی از ویژگی‌های بارز و مهم تفاوت‌های ملموس یا ناملموس بودن مارک و برند، تغییرات آنهاست. مارک به‌طور معمول ثابت است و در بیشتر مواقع تنها با تغییرات کوچک در طراحی یا لوگو تغییر می‌کند. این تغییرات به‌طور مشخص و فیزیکی در چشم مشتری قابل مشاهده هستند و می‌توانند در مدت زمان کوتاهی بر چهره برند تأثیر بگذارند. برای مثال، تغییر در رنگ‌ها یا طراحی بسته‌بندی محصول ممکن است تأثیر فوری بر نحوه شناسایی محصول داشته باشد. اما برند به هیچ عنوان قابل لمس یا تغییر فوری نیست. برندسازی یک فرآیند طولانی‌مدت است که با هر تعامل جدید مشتری با برند و هر تجربه‌ای که او از آن دریافت می‌کند، شکل می‌گیرد و تغییر می‌کند. این تغییرات به‌طور تدریجی و به‌مرور زمان در ذهن مشتری شکل می‌گیرند و به هیچ عنوان قابل مشاهده و ملموس نیستند. به همین دلیل است که برندهای موفق به‌طور مداوم در تلاشند تا تجربه کلی مشتری را ارتقا دهند و با ایجاد ارتباطات عمیق‌تر و معنوی‌تر، تصویری مثبت از خود در ذهن مشتری ایجاد کنند. در نهایت، اگرچه مارک و برند از نظر ظاهری و کاربردی شباهت‌های زیادی دارند، تفاوت اصلی در ملموس یا ناملموس بودن آن‌ها نهفته است. مارک چیزی است که مشتریان می‌توانند آن را مشاهده کنند، لمس کنند یا بشنوند، در حالی که برند بیشتر به تصورات و احساسات مشتریان بستگی دارد که نمی‌توان به‌طور فیزیکی آن را لمس کرد. این تفاوت موجب می‌شود که مارک در شناسایی فوری یک محصول مفید باشد، در حالی که برند توانایی ایجاد ارتباطات عاطفی و ذهنی طولانی‌مدت با مشتریان را دارد و در ذهن و قلب آنها حک می‌شود.

نمونه مقالات مشاوره کسب و کار

مشاوره کسب و کار در اصفهان

مشاوره کسب و کار در اصفهان

نیاز به کار و شغل امری ست که در ذات انسان وجود دارد و نمی توان هیچ انسانی را تصور کرد بدون اینکه به کار یا شغلی ...

مشاوره مدیریت کسب و کار

هر چه دنیا پیشرفته تر می شود مسلما نمی توان انتظار داشت که یک فرد دارای تخصص های بسیار زیادی باشد و بتواند ...

بیزینس پلن چیست

برخی افراد معتفدند که بیزینس پلن یک امر مهم در راه اندازی یا گسترش کسب و کار به حساب نمی آید. دلیل این دیدگاه ...

مراحل تدوین مارکتینگ پلن

تصور اینکه یک کسب و کار را راه اندازی نمود بدون آن که دارای طرح یا پلن باشد بسیار دور از ذهن و غیر منطقی ست ...

بیزینس پلن بازاریابی

تمامی مشاغلی که در دنیای امروز در بازار مشغول به ارائه محصول و یا خدمات هستند می بایست نقشه و برنامه ای ...

استراتژی بازاریابی

استراتژی بازاریابی فرآیندی است که به وسیله آن کسب و کار ها برای ارتقا محصولات و خدمات خود استفاده ...

برندسازی چیست

موفقیت در بازار امروز، بسیار مشکل و شاید دور از ذهن باشد. اما می توان با ارائه راهکارهای صحصحی که از سوی ...

زبان بدن چیست

ارتباط انسان ها سنگ بنای جامعه انسانی است و بدون آن هرگز فرهنگ به عنوان خصیصه جامعه انسانی پدید ...

زبان بدن در هنگام مذاکره

مذاکره کردن را همگی ما به انحاء مختلف تجربه کرده ایم تا به حال. در طول زندگی مسلما برای شما پیش آمده است ...

هدف و تمرکز مارک و برند

در فرآیند بازاریابی و برندسازی، هر یک از مفاهیم مارک و برند اهداف و تمرکز متفاوتی دارند که بر استراتژی‌ها و روش‌های اجرایی کسب‌وکار تأثیر می‌گذارد. در حالی که هر دو هدف مشترک افزایش آگاهی و موفقیت تجاری را دارند، اما روش‌ها و ابزاری که برای دستیابی به این هدف‌ها استفاده می‌کنند، به‌طور قابل توجهی متفاوت است. مارک به‌طور اصلی تمرکز خود را بر شناسایی و تمایز محصول در بازار قرار می‌دهد، در حالی که برند بیشتر به ایجاد ارتباطات عاطفی و وفاداری بلندمدت با مشتریان توجه دارد. مارک هدف اصلی خود را در شناسایی محصولات و متمایز کردن آنها از سایر محصولات در بازار می‌داند. این به معنای استفاده از ویژگی‌های بصری یا شنیداری است که می‌تواند در لحظه اول توجه مشتری را جلب کند و او را قادر سازد تا محصول مورد نظر را از رقبا تشخیص دهد. مارک از طریق نام تجاری، لوگو، رنگ‌ها، طرح بسته‌بندی و سایر نشانه‌ها، به مصرف‌کنندگان این امکان را می‌دهد که به سرعت هویت یک محصول را بشناسند و در بازار به راحتی آن را شناسایی کنند. به عبارت دیگر، مارک بیشتر بر جنبه‌های شناختی و تمایز محصول تمرکز دارد. هدف مارک این است که مصرف‌کنندگان بدون نیاز به توضیحات اضافی، یک محصول یا خدمات خاص را شناسایی کنند و آن را از دیگر محصولات مشابه متمایز نمایند. برای مثال، اگر شما به لوگو یا بسته‌بندی خاص یک نوشیدنی خاص نگاه کنید، به‌راحتی می‌توانید آن را از سایر برندها تشخیص دهید، حتی اگر اطلاعات دیگری از آن نداشته باشید. در مقابل، برند بر هدفی بسیار فراتر از شناسایی و تمایز محصول متمرکز است. هدف برند ایجاد ارتباطات عاطفی و تجربه‌ای مثبت در ذهن و دل مشتریان است. برند تلاش می‌کند تا با ارائه محصولات یا خدمات با کیفیت بالا، پیام‌های خاص و منحصر به فرد، و تعاملات موثر با مشتریان، وفاداری بلندمدت را در آنها ایجاد کند. این ارتباط عاطفی به‌ویژه در دنیای امروز که بازارها به شدت رقابتی شده‌اند، اهمیت زیادی دارد. برند از طریق تجربه مشتری، ارزش‌های سازمانی، پیام‌های بازاریابی و حتی ارتباطات اجتماعی با مشتری، به‌دنبال ایجاد رابطه‌ای ماندگار و پایدار است که فراتر از فقط خرید یک محصول باشد. برند در حقیقت به یک هویت عاطفی تبدیل می‌شود که مشتریان به آن وفادار می‌مانند. این ارتباط می‌تواند در قالب‌های مختلفی از جمله احساسات مثبت نسبت به برند، اعتماد به کیفیت و ارزش‌های مشترک با برند شکل بگیرد. برای مثال، برند استارباکس نه تنها یک کافه است، بلکه یک تجربه و احساس خاص را به مشتریان خود ارائه می‌دهد. مشتریانی که به استارباکس می‌روند، تنها به دنبال یک فنجان قهوه نیستند؛ آنها به دنبال تجربه‌ای هستند که احساسات و روحیه خاصی به آنها منتقل می‌شود. این نوع ارتباط عاطفی باعث می‌شود که مشتریان برای خرید محصولات یا خدمات از آن برند خاص به‌طور مداوم بازگردند، حتی اگر رقبا محصولات مشابهی را با قیمت پایین‌تر ارائه دهند. در واقع، برند به‌عنوان یک مفهومی عمیق‌تر از مارک، به وفاداری مشتری و ایجاد ارزش بلندمدت تمرکز دارد. برند موفق سعی می‌کند که در ذهن و دل مشتریان خود جایگاهی پیدا کند که از آن پس، مشتریان نه تنها برای استفاده از محصول، بلکه به‌خاطر اعتماد و احساسات مثبتی که به آن برند دارند، به آن مراجعه کنند. این رابطه عاطفی و وفاداری بلندمدت، به‌مرور زمان و از طریق تعاملات مثبت و مداوم با مشتریان ایجاد می‌شود و به یکی از بزرگ‌ترین دارایی‌های یک برند تبدیل می‌شود. در نتیجه، هدف و تمرکز اصلی مارک شناسایی و تمایز محصول در بازار است، در حالی که برند بر ایجاد ارتباطات عاطفی و وفاداری بلندمدت با مشتریان تأکید دارد. این تفاوت در هدف و تمرکز باعث می‌شود که برند نه تنها به‌دنبال فروش محصول باشد، بلکه در تلاش است تا تجربه‌ای ماندگار در ذهن مشتریان خود ایجاد کند که آنها را برای مدت‌های طولانی به برند وفادار نگه دارد.


مقایسه کلیدی برند و مارک

در دنیای رقابتی امروزی، برند و مارک دو مفهوم حیاتی برای هر کسب‌وکاری هستند. این دو واژه اگرچه گاهی به اشتباه به جای یکدیگر استفاده می‌شوند، اما تفاوت‌های مهمی دارند که تأثیر زیادی بر استراتژی‌های بازاریابی و تعاملات مشتریان با کسب‌وکار دارند. این تفاوت‌ها به‌ویژه در نحوه ایجاد هویت برای یک شرکت، محصول یا خدمات و تأثیرگذاری بر مشتریان قابل توجه هستند. اولین تفاوت قابل توجه میان برند و مارک در این است که مارک بیشتر به یک «عنصر قابل شناسایی» اشاره دارد، در حالی که برند به «تجربه و ادراک» مشتری از یک محصول یا شرکت مربوط می‌شود. مارک معمولاً شامل نام تجاری، لوگو، طراحی بسته‌بندی، رنگ‌ها و سایر ویژگی‌های بصری یا شنیداری است که به راحتی قابل شناسایی هستند. این عناصر بصری به مشتریان کمک می‌کنند تا در لحظه اول یک محصول را شناسایی کنند و آن را از سایر محصولات متمایز کنند. به عبارت دیگر، مارک نمای بیرونی و ملموس برند است که به راحتی می‌توان آن را در محیط‌های مختلف مشاهده کرد و شناسایی کرد. از سوی دیگر، برند به مفهومی ناملموس‌تر و عمیق‌تر اشاره دارد. برند چیزی است که در ذهن و قلب مشتریان شکل می‌گیرد. این مفهوم به احساسات، تجربیات و ارتباطات عاطفی مشتریان با یک شرکت یا محصول مربوط می‌شود. برند تلاش می‌کند تا رابطه‌ای عمیق و بلندمدت با مشتریان خود برقرار کند و آنها را به مصرف‌کنندگان وفادار تبدیل کند. این رابطه عاطفی که از طریق تجربیات مثبت، کیفیت بالا، خدمات مشتری و ارزش‌های برند ایجاد می‌شود، موجب می‌شود که مشتریان برای خرید دوباره از آن برند به‌طور مداوم بازگردند. دومین تفاوت کلیدی میان برند و مارک در هدف آنها نهفته است. هدف مارک شناسایی سریع محصول و متمایز کردن آن در بازار است. مارک به طور مستقیم به جنبه‌های بصری و فیزیکی محصول مربوط می‌شود و از طریق نشانه‌ها و علامت‌های خاص، به مشتریان این امکان را می‌دهد که محصول مورد نظر را به راحتی از سایر محصولات مشابه تشخیص دهند. در حالی که برند هدفی فراتر از شناسایی محصول دارد. برند به‌دنبال ایجاد یک تجربه مثبت و ماندگار در ذهن مشتری است که از طریق آن، مشتری احساسات و نظرات خاصی نسبت به محصول یا شرکت پیدا می‌کند. برند تلاش می‌کند تا رابطه‌ای مستمر و عاطفی با مشتری برقرار کند و وفاداری بلندمدت را در آنها ایجاد کند. به این ترتیب، برند بیشتر به تجربه کلی مشتری و احساسات او نسبت به محصول یا شرکت مربوط می‌شود تا فقط شناسایی محصول. سومین تفاوت میان برند و مارک در چگونگی تغییر آنها است. مارک به‌راحتی و به سرعت قابل تغییر است. طراحی بسته‌بندی، لوگو یا حتی نام تجاری یک محصول می‌تواند در مدت زمان کوتاهی تغییر کند و تأثیر فوری بر شناسایی آن محصول بگذارد. این تغییرات معمولاً به صورت ملموس و فوری در چشم مشتریان قابل مشاهده است. اما برند به هیچ عنوان به این سادگی قابل تغییر نیست. برند در طول زمان و از طریق تجربیات و تعاملات مداوم با مشتریان شکل می‌گیرد. برند به جنبه‌های ناملموس و عاطفی مرتبط است که نمی‌توان آن را به راحتی تغییر داد. تغییرات در برند به‌طور معمول به مرور زمان و از طریق تلاش‌های مستمر در ارتقای کیفیت، خدمات و ارتباطات با مشتری ایجاد می‌شود. چهارمین تفاوت کلیدی در این است که مارک به‌طور معمول بر آگاهی فوری و شناسایی سریع محصول تأکید دارد، در حالی که برند بر تجربه کاربر و وفاداری مشتری تمرکز می‌کند. وقتی یک مشتری به مارک یک محصول نگاه می‌کند، او به سرعت می‌تواند تصمیم بگیرد که این محصول متعلق به کدام برند است. اما زمانی که از برند صحبت می‌کنیم، مشتری به احساسات و تجربیات خود از تعامل با آن برند فکر می‌کند. این تجربه می‌تواند شامل کیفیت محصول، خدمات مشتری، تعاملات برند با مشتری، یا حتی احساسات و ارزش‌های مرتبط با آن برند باشد. در نهایت، برند به احساسات و ارتباطات ذهنی مشتری اشاره دارد که باعث ایجاد وفاداری بلندمدت و اعتماد می‌شود. در مجموع، می‌توان گفت که مارک و برند هر دو ابزارهای قدرتمندی برای تمایز محصولات و خدمات در بازار هستند، اما نقش و هدف آنها در استراتژی‌های بازاریابی بسیار متفاوت است. مارک بیشتر به شناسایی سریع و تمایز محصول در بازار کمک می‌کند، در حالی که برند به‌دنبال ایجاد ارتباطات عاطفی و تجربه‌ای ماندگار با مشتریان است. مارک نمای ظاهری و ملموس برند است، در حالی که برند بیشتر به هویت ناملموس و ادراکات مشتری از آن برند تعلق دارد. این تفاوت‌ها نشان می‌دهند که مارک و برند باید به‌طور همزمان در کنار یکدیگر در فرآیند برندسازی و بازاریابی عمل کنند تا یک کسب‌وکار بتواند هم در شناسایی محصول و هم در ایجاد رابطه بلندمدت با مشتریان موفق باشد.

فرم ثبت درخواست


اصغر عبدلی اصغر عبدلی
اصغر عبدلی