advertise

تصورات اشتباه درباره بازاریابی

بازاریابی از نگاهی دیگر

مسلما تا به حال در مورد بازاریابی بسیار دیده و شنیده اید. بازاریابی عمری به قدر زندگی انسان در جامعه و داد و ستد برای پیشبرد امور خود دارد. بازاریابی را می توان اینگونه معنا کرد که فرآیندی که به واسطه آن شرکت‌ ها مشتری را درگیر می‌کنند و به ساخت روابط مستحکم با مشتری و آفرینش ارزش برای او در مقابل کسب ارزش از او می‌پردازند. در این مقاله تلاش داریم تا به شما عزیزان بگوئیم تصورات اشتباه درباره بازاریابی بسیار زیاد است و بازاریابی و مارکتینگ را به صورتی معرفی کرده اند که با اصل آن قرابتی ندارد. بازاریابی مدرن مرهون تلاش علمی و عملی بسیاری از افرادی ست که تلاش داشته اند تا به این حرفه رنگ و بویی جدید بخشند. هلدینگ نگاه آریایی یکی از قدیمی ترین گروه هایی ست که در زمینه مدیریت کسب و کار، برندینگ و دیجیتال مارکتینگ فعالیت گسترده ای داشته است و توانایی دارد تا تجربیات خود را به تمامی شما عزیزان منتقل کند. این مقاله نکاتی را به شما عزیزان گوشزد می کند تا دریابید تفاوت بازاریابی با آنچه مصطلح شده است چه مواردی می باشد.

اصغر عبدلی

اصغر عبدلی

بازاریابی چه چیزهایی نیست!

بسیاری از افراد هستند که در نگاه اول بازاریابی را عموما با تبلیغات، برندسازی، و فروش اشتباه می گیرند و به نحوی معنا می شود که با حرفه بازاریابی تفاوت های بسیاری دارد. با تیم نگاه آرایی به مدیریت اصغر عبدلی همراه باشید تا تفاوت بازاریابی با اصطلاح های بیان شده را دریابید.


بازاریابی و فروش بازایابی و فروش را می بایست به خوبی مورد بررسی قرار داد تا اشتباهی در این امر صورت نگیرد. بسیار ساده است که این د مورد را از هم تفکیک کرد. ما تلاش داریم تا به بهترین شکل مکن به این امر فائق آئیم. از نظر بسیاری از کارشناسان امر، دو مقوله بازاریابی و فروش بسیار نزدیک به هم عمل خواهند کرد ولیکن هر یک از آن ها در عین حال حیطه جداگانه و مخصوص به خود را دارند. به این امر توجه داشه باشید که تیم فروش در یک سیستم تنها بر فروش محصولات به آن ‌ها تمرکز خواهند داشت. این موضوعات مورد بررسی قرار می گیرند که مشتریان مذکور به صورت منحصر به فرد چه کسانی هستند و از بُعدی دیگر چه میزان از خرید خود رضایت دارند موضوع کار تیم فروش نیست. تیم بازاریابی در نقطه مقابل، بر یافتن گروه های هدف، تبدیل این گروه ها به مشتری و جلب رضایت این گروه تمرکز دارد. به عبارتی دیگر، تیم بازاریابی گروه های هدف را به تیم فروش تحویل خواهند داد و سپس مشتریان را برای مراحل بعدی مارکتینگ از تیم مربوطه تحویل خواهد گرفت. در نگاه کلی تر می توان گفت برخی از شرکت ها همچنان بازاریابی را با فروش اشتباه گرفته اند. این امر سبب می شود تا به بیراهه بروند. بعضی از این شرکت ها حتی بازاریابی را به عنوان زیر گروهی از فروش می دانند. دیگران، فروش را زیر گروهی از بازاریابی تلقی می نمایند (باز هم می توان گفت این امر مصداق بیشتری دارد). تعداد معدودی با واقع بینی بیشتر، فروش و بازاریابی را به مثابه اصول مدیریتی مجزا می دانند. در بعضی کشورها مانند امریکا و کانادا، تخصص بازاریابی و ارتباطات را از آن دیگری مجزا کرده اند: روابط عمومی، نوشتن متن سخنرانی و ارتباطات داخلی اغلب از بازاریابی که بیشتر تمرکز آن بر ارائه مستقیم محصولات و خدمات به مشتریان است مجزا می گردد. شرکت های دیگر راهبردی تلفیقی اتخاذ کرده اند که در آن تمام ارتباطات، فروش و بازاریابی مستقیم و غیر مستقیم به طور همه‌ جانبه و کلی مدیریت خواهند شد. استدلال و برهان قطعی دیگری وجود دارد مبنی بر اینکه بازاریابی نقش همه افراد می باشد و فقط به عهده بخش بازاریابی در یک سیتم و سازمان نخواهد بود. بازاریابی و برندینگ بازاریابی به ارتباط گرفتن شما (به عنوان کارفرما یا مدیر سیستم) با افراد (مشتریان) تمرکز می کندو عموما مسیری ست که توجه مخاطب را به برند و محصولات شما جلب خواهد نمود. در دیگر سو، می بایست بیان نمود که این در حالی ست که برندینگ به هویت برند اشاره دارد. از نگاهی دیگر می توان بیان کرد که ارزش‌ ها، مأموریت، و چشم‌ انداز برند در دل برندینگ مشخص می‌شود. نقاط اختلاف برندینگ و بازاریابی از این قرار است: برندینگ تصویری است که مخاطب از یک برند در ذهن دارد. بازاریابی اما روندی است که به ساخت این تصویر کمک شایان توجهی می کند. باززاریابی توجه مردم را به برند شما جلب خواهد نمود. برندینگ هویت برند است که مخاطبان را در کنار برند حفظ می کند. بازاریابی در نهایت به فروش ختم خواهد شد در حالی که برندینگ دقیقا بر روی شناخت و وفاداری مشتریان دست می گذارد. استراتژی ‌های بازاریابی مستمر تغییر پیدا می کنند. ولیکن برندینگ یک پروسه و مسیر تثبیت شده را دنبال می کند. بازاریابی و تبلیغات این مورد بسیار دیده شده است که برخی افراد، بازاریابی و تبلیغات را با یکدیگر اشتباه می‌ گیرند و یا متصور هستند که انجام دادن تبلیغات، همان بازاریابی و مارکتینگ مدرن است. در واقعیت اما این دو باهم تفاوت دارند و بازاریابی، مفهوم بسیار وسیع تر و پیچیده تری دارد و تبلیغات می‌ تواند زیر گروه آن قرار بگیرد. می شود اینگونه بیان کرد که تبلیغات به معنی تولید و توزیع یک نوع محتوامی باشد که آگاهی افراد را نسبت به یک برند افزایش می‌ دهد. از دیدی دیگر نیز می بایست بیان کرد که بازاریابی محصول یا خدمات، تنها محدود به تولید و توزیع محتوای آگاهی‌ بخش نمی باشد بلکه مراحل قبل و بعد آن یعنی تحقیقات بازار، چیدن استراتژی و تحلیل را نیز در به صورت کلی شامل می گردد. تفاوت دیگر این است که بازاریابی فارغ از تبلیغات به خودی خود وجود دارد، در صورتی که تبلیغات مؤثر این امکان را می دهد که بدون برنامه مارکتینگ وجود داشته باشد.

دیدگاه های غیرمنصفانه در مورد بازاریابی

_ بازاریابی امری مضر و دور از اخلاق برای جامعه می باشد: اخلاق در بازاریابی امری ست بسیار مهم که می بایست به آن توجهی ویژه داشت. مسلما در موارد که در طول زندگی بات آن مواجه هستیم می توان به بحث اخلاق اشارهه داشت. معیار های اخلاق در بازاریابی راتا نیز باید به خوبی در نظر داشت. مسلما برای اینکه به امر بازاریابی پرداخته شود می بایست از راه های صحیح صورت گیرد و به هیچ وجه از راه عهای گول زننده و خلاف اخلاق به آن اقدام نشود. ادعاهای تبلیغاتی و وعده و وعید هایی که می توانند سبب اشتباه در تصمیم یری شوند را می بایست به طور کلی حذف کرد.
_ بازاریابی هزینه ای بی جهت برای سازمان: متأسفانه در بسیاری مواقع دیده شده است که به هنگام مواجهه یک سیستم با بحران مالی، مدیران به سرعت به حذف گروه بازاریابی اقدام می کنند. این امر بسیار مشاهده شده است و به لحاظ فنی ابدا به صلاح یک سازمان نبوده و نیست. این را باید دانست که بازاریابی امری ست پروسه محور که می تواند در دراز مدت به خوبی از موهبات آن بهره برداری نمود. اطمینان پیدا کردن از این امر را می بایست به نحوی مشاهده کرد که به آن پرداخته شده است. یعنی اینکه مسلما بایستی در نظر داشت با دیدی باز و کاملا آگاهانه برنامه ریزی ای داشته باشیم که بتوانیم به آینده سازمان خود امیدوار باشیم. حذف بخش بازاریابی می تواند ضرباتی جبران ناپذیر بر پیکره ی سیستم وارد آورد.
_ کل مبحث بازاریابی در مورد فروش می باشد: عموم مردم به ‌نوعی هر روز با فروش مواجه می ‌شوند. از تماسی که برای فروش سیم‌ کارت با شما گرفته می ‌شود یا فروشنده ‌ای که مستقیم به دفتر شما مراجعه می‌کند، همگی جلوه‌های گوناگونی از فروش است که منجر به این سوء برداشت از مفهوم بازاریابی و مارکتینگ می گردد. فروش شخصی هم یکی از روش‌ های ارتباطی است که بازاریابی از آن استفاده می‌کند. بازاریابان باید در برابر شرکت به این سوال پاسخ دهند که آمیخته ارتباطات بازاریابی چیست و در مورد آمیخته ارتباطات بازاریابی تصمیم‌گیری کنند: اینکه از چه روش‌هایی برای نزدیک شدن و برقراری ارتباط با مخاطبان بالقوه و فعلی استفاده می‌شود. علاوه بر تبلیغات و فروش شخصی، روش‌های ارتباطی دیگر همچون روابط عمومی، ترفیعات فروش و بازاریابی مستقیم وجود دارد که در مقالات بعدی در مورد اثربخشی هریک خواهیم نوشت. اما آنچه مهم است این است که فروش را مساوی بازاریابی و بازاریابی را مساوی فروش ندانیم.


اصغر عبدلی

سخن پایانی

برای اینکه بتوان به آینده یک سازمان و یا شرکت امیدوار شد می بایست به این نکته توجهی ویژه کرد که شناسایی گروه هدف، تبدیل شدن گروه هدف به مشتریان، و پیگیری رضایت یا عدم رضایت مشتریان از خدمات سازمان بسیار اهمیت دارد. مواد گفته شده همگی جزئی از بازاریابی به حساب می آید. اهمیت بازریابی را می توان در همین جمله گفته شده یافت. برای کسب اطلاعات تکمیلی در مورد مدیریت کسب و کار، دیجیتال مارکتینگ، بازریابی، و غیره،  فرم ثبت درخواست زیر را تکمیل نموده تا مشاورین ما در اسرع وقت با شما تماس حاصل نمایند.

اصغر عبدلی

فرم ثبت درخواست


اصغر عبدلی اصغر عبدلی
اصغر عبدلی