advertise
  • info اصفهان - سیتی سنتر سپاهان شهر - طبقه ۳ - جنب روابط عمومی - دفتر نگاه کویر

با زخم‌ها که به تن داریم؛ همگی دغدغه وطن داریم

پائیز دلگیر و سردی است. هیچکس گمان نمی‌کرد که انتهای تابستان امسال به غوغای فصل خزانی دردناک گره بخورد. همه منتظر زیبایی‌های این فصل رنگارنگ بودند ولی امسال این فصل زرد نیست. قرمز است و رنگ خون. به راحتی می‌شد که اکنون روزگار بهتری داشته باشیم، اگر قدری به جای تندروی و عصبانیت، اعتدال و تدبیر پیشه تصمیم سازان می‌شد.کوچه‌ای را دیدم که دو دسته عزادار داشت، گروهی در ماتم جوانی که در اعتراضات اخیر فدا شده و گروهی در غم یکی از پرسنل نیروی انتظامی که باز در همین روزها پرپر شده! هر دو تفت زده‌اند و برای هر کدام خانواده‌های زیادی عزادارند و مردم شهر هم برای هر دو گل پر پر شده سوگوارند. چه فرقی می کند هر دو عزیزان این ملت اند. من این وسط داغدار هر دو جان به ناحق رفته ام، چرا که هر دو این وسط قربانی بی‌تدبیری ها و بی‌مسئولیتی‌هایی هستند که جامعه را به مرز عصبانیت کشانده است.اگر بر مرز شرافت باشیم و وجدان، هیچکس خوشحال نیست. برخی از عصبانیت به مرز عصیان رسیدند و برخی در انزوا گریه می‌کنند. برخی با خودشان حرف می‌زنند و جامعه آبستن تغییری شگرف است. تحولی در آگاهی و بیداری و پایانی بر سکوت. بغض‌های تلنبار شده می‌ترکد و عقده‌های خونابه شده سرباز می‌زند.

در بیمارستان یک‌سو، معترضین زخمی با بدن‌هایی پر از ساچمه و در بخشی دیگر زخمی‌هایی از پلیس که اگر نیک بنگریم هر دو دغدغه وطن دارند. وطنی بهتر و آبادتر. ما هم درد وطن داریم و آرزویی ایرانی آبادتر و آزادتر. ایرانی پر از صلح و صفا و همدلی و محبت.چه می‌شد که کمی بیشتر با جوانان مدارا می‌کردیم. ما که نتوانستیم رفاه و آینده‌ای سرشار برای آنها به ارمغان بیاوریم، لااقل به آنها زخم و کبودی تن هدیه ندهیم. جوانی که می‌داند با این حال و روز اقتصاد و تورم هرگز نمی‌تواند به آرزوهای حداقلی برسد. جوانی که روزنه‌های امیدش را اختلاسگران و غارتگران بیت المال بستند و هیچ کورسوی امیدی نمی بیند.

اصغر عبدلی

چرا باید رنج روی درد خانواده‌اش بگذاریم. مگر این ۱۵ ساله های ناراضی در خیابان چه می‌خواهند؟ جز یک آینده حداقلی؟ جز یک شغل و سقف بالای سر؟
چون وانمی کنی گره‌ای خود گره مشو                                    ابرو گشاده باش چو دستت گشاده نیست!
عملکرد مسئولین‌مان یک طرف و قول و وعده‌های پوشالی به جوانان یک طرف و حالا هم که ناراضی‌اند و اعتراض می‌کنند، جوانان دیگری را به مصافشان می‌فرستیم و دو خانواده را داغدار و مصیبت زده می‌کنیم. چه می‌شد اگر میدان اعتراض مسالمت آمیز باز بود تا جوانان حرفشان را می‌زدند و عده‌ای فرصت طلب و تندرو این اعتراضات را به صحنه جنگ مبدل نمی‌ساختند؟ شرم و افسوس که هیچ دستاورد و امیدی برای جوانان در چنته نداریم و پاسخ اعتراض و اعتمادشان را هم به سخت‌ترین شکل ممکن می‌دهیم. به یگانه کردگار عالم قسم، این راهش نیست. این‌ها فقط فرزندان نا امید خودمان هستند که مسبب این اعتراضشان عملکرد همین مسئولان است.